یک عمر قفس بست مسیر نفسم را
حالا که دری هست مرابال وپری نیست
حالا که مقرر شده آرام بگیرم
سیلاب مرا برده واز من اثری نیست
بگذار که درها همگی بسته بمانند
وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست